جدول جو
جدول جو

معنی بیگاه خیز - جستجوی لغت در جدول جو

بیگاه خیز
(اَ دَ)
که بیگاه برخیزد، که بامداد زود برخیزد، که در دل شب از خواب برآید:
بشب زنده داران بیگاه خیز
بخاکی غریبان خونابه ریز،
نظامی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ ذَ)
که پیش بامداد برخیزد. سحرخیز. که نه بوقت برخیزد. که نه بگاه سر از خواب بردارد:
اهل دعوی را مسلم باد جنات النعیم
رطل می باید دمادم مست بیگه خیز را.
سنائی
لغت نامه دهخدا
(اَ لَ)
سحرخیز. بکر. بکیر. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پگاه خیز
تصویر پگاه خیز
سحر خیز بکر
فرهنگ لغت هوشیار
سحرخیز، صبح خیز، بکر، شب خیز
فرهنگ واژه مترادف متضاد